داستان ایام عجوک بجوک (روزهای عجیب و غریب) نگاه اسطورهای به تغییرات ناگهانی آب و هوا در ایام پایانی سال است. در تقویم سنگسری (تقویم ۳۶۰ روزه باستانی) از یکم تا بیست و هشتم اسفند شامل ایامی است که به ترتیب هفت روز آهمن، هفت روز بهمن، هفت روز عجوک و هفت روز بجوک نامیده می شود. ایامی که آب و هوا متغیر است و لحظهای آفتاب و لحظهای برف و بارانی است.
اسطوره عجوک بجوک راوی زندگی پیرزنی است که از دار دنیا تنها شتری دارد که هر سال به امید باروری و کُرهآوری اوست تا با فروش کره شتر هم خرج سالش را تامین کند و هم از شیر شتر قوت سفرهاش را مهیا سازد. ولی در یکی از سالها به واسطه نبود بارش برف و گرم بودن هوا شترش باردار نشد و زندگی پیرزن دچار چالش می شود و اینجاست که دست به دامن پیامبر زمان خود میشود تا بلکه به دعای پیامبر هوا سرد شده و برف ببارد و شترش بارور گردد.
نگارنده در ابتدای کتاب در تبیین واژه «عجوک» و «بجوک» میگوید: در نحوه نگارش دو واژه «عجوک» و «اجوک» با مراجعه به متون و نظرات اساتید حوزه فرهنگ سنگسری یافتم که این ۲ واژه را می توان به ۲ صورت نوشت:
١- عجوک و بجوک
۲- أجوک و بجوک
در نحوه نگارش دو واژه عجوک و اجوک، تفاوت چشمگیری نیافتم به غیر از اینکه در معنی دو واژه (عجوک و بجوک) به دو واژه معادل آن، یعنی عجیب و غریب برخورد کردم و با توجه به اینکه این قصه، بیست و هشت روز از ماه اسفند که هفت روز آهمن، هفت روز بهمن، هفت روز عجوک و هفت روز بجوک را دربرمیگیرد، به یک دوره عجیب وغریب شباهت زیادی دارد چون هوا ثبات ندارد و طی بیست و چهار ساعت چندین بار دست خوش تغییر می شود.
تم اصلی این قصه در عجیب بودن جو آسمانی این فصل می باشد به همین دلیل واژه عجوک را انتخاب کردم. (عجوک و بجوک)
قسمتی از کتاب
سنگسریها چله بزرگ و چله کوچک را به مثابه دو برادر می پندارند که با هم به رقابت می پردازند. برادر بزرگ، یعنی چله بزرگ (مَس چله) در تابستان گرما را شدت و در زمستان سرما را شدت می بخشد و برادر کوچک چله کوچک (کَس چله) هم در هردو فصل با برادر به رقابت می پردازد، گویند برادر بزرگ آخرای عمرش در هر فصل بر شدت گرما و سرما می افزاید که جزو همان روزهای چهار چهار و از سردترین روزهای سال است و برادر کوچک هم با او رقابت کرده و همپایش چهار روز از این هشت روز را سرما و گرما می بخشد و می گوید برادر بزرگم بی عرضه است من اگر دست و پایم بسته نبود و این مشکلات را نداشتم، شدت گرما و سرما را آنقدر زیاد می کردم که در تابستان سگها حتی برای لحظه ای زبان به کام نگیرند و از گرما تلف شوند مابقی حیوانات گرمازده و انسان از بس آب بخورد بترکد و در زمستان آن قدر سرد می کردم که مرغ در لانه (تکولی)، گاو در طویله (تولَه)، گوسفند در آغول (چفت) و جنین انسان را در شکم مادرش (می بتوم دله) یخ بزنند و بمیرند، ولی صد حیف که اولا عمر من کوتاه است و بیست روز است و چهل روز نیست مثل برادرم و دوم اینکه پشت سرم بهار در راه است و باید زمین را به آن واگذار کنم.
دو ششا در تقویم ایل سنگسری
در تقویم سنگسری، سال به دو ششا تقسیم می شود که ششای اول تابستان و در ییلاق در کنار سیاه چادرهای سنگسری آغاز می شود و با جشن نرون پایان می پذیرد و ششای دوم در زمستان و در کنار میردکه و چفت آغاز می شود که فصل زایش گوسفندان است.
ششا به معنی سه شش روز که جمع آن ۱۸ روز است و از اول بهمن ماه شمسی برابر با ۲۲ (آونِهمُ) آغاز می شود و تا ۱۸ بهمن برابر با ۹ (میرونهمُ) پایان می پذیرد البته زایش گوسفندان به صورت موردی تا آخر بهمن ادامه می یابد.
تمامی چوپانان سنگسری دارای پست و مقام هستند که این تشکیلات در ییلاق و کویر با هم فرق می کند. فصل ششا سختترین زمان کار برای گلهداران است و شبانه روز همه گلهداران درگیرند و یک دقیقه هم آسایش ندارند تا ماه بهمن تمام شود.
درباره نگارنده
حاجیعلیان متولد ۱۳۴۴ از مهدیشهر و از پژوهشگران فرهنگ سنگسری است که از آثار دیگر وی می توان به «ضرب المثل های سنگسری» و «نورویی نمزه ئی آسنک: قصه نامزد نوروز، پژوهشی در فرهنگ سنگسری» اشاره کرد. همچنین تقویم کهن سنگسر با همت وی گردآوری و به صورت سالنامه منتشر و به ثبت ملی رسیده است.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.